آموزش بازاریابی حسابداری مدیریت

آموزش بازاریابی حسابداری مدیریت

آموزش بازاریابی حسابداری مدیریت

آموزش بازاریابی حسابداری مدیریت

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت بنندگان و خوانندگان محترم وبلاگ مرتضی خادمی
این وبلاگ برای آموزش و بررسی وضعیت مطالب اینترنتی افتتاح شده و بیشترین هدف از آن جمع بندی و نظر خواهی از صاحب نظران مطالب موجود در این وبلاگ است البته اول این وبلاگ برای انجام فعالیت های بازاریابی افتتاح شده بود ولی تصمیم گرفته شد به روشهای آموزش و خلاقیت و پولدار شدن بپردازد و نظر دیگر افراد را در مورد مطالب جویا شویم امیدوارم با نظر دادن به مطالب این وبلاگ ما را یاری رسانید.
بایگانی
امروزه پول برخلاف گذشته های دور بر دغدغه اصلی بدل شده است بسیاری از جوان ها مایلند که خیلی زود بی درد سر به پول برسند پول دیگر مثل گذشته چرک کف دست خوانده نمی شود و بسیاری آن را حلال مشکلات می دانند.

امروزه پول برخلاف گذشته های دور بر دغدغه اصلی بدل شده است بسیاری از جوان ها مایلند که خیلی زود بی درد سر به پول برسند پول دیگر مثل گذشته چرک کف دست خوانده نمی شود و بسیاری آن را حلال مشکلات می دانند.

تصور کنید جوانی که می خواهد به استقلال مالی برسد چند سال باید کار کند تا بتواند هزینه سنگین ازدواج خود را بپردازد، چند سال باید کار کند تا پول پیش یا رهن خانه را پس انداز کند یا حتی جهیزیه بخرد یا برای ادامه تحصیل با فراغ بال به شهر و دیار دیگری برود، شاید به همین دلیل هم هست که بسیاری را در اطرافمان می بینیم که مشغول چند کار دائم و پاره وقت به طور همزمان هستند والبته دائم هم گله دارند که به جایی نمی رسند .

راستش این موضوع هر چند به ظاهر اقتصادی است و در حیطه مباحث این صفحه نمی گنجد اما دارای پس زمینه های محکم روانی است. در واقع ما معتقدیم تا آنها در پس زمینه ذهن ما اصلاح نشوند این تلاش های مادی به جایی نمی رسند. تا وقتی که معتقدید پول چرک کف دست است، برکت ندارد، پول پلید و ناپاک است، روح آدم را آلوده می کند و یا اینکه همه پولدارها حقه بازند و یک گوشه دلشان خالی است و با کار حلال نمی شود ثروتمند شد، یقینا نمی توانید پولدار شوید یا از پولدار شدن خود لذت ببرید.

اینکه مرتب پیش این و آن هم بگوئید که بدهکارم و قرض دارم و به قول گفتنی زار بزنید هم جز آنکه مناعت طبع شما را زیر سوال می برد قرض و بدهی بیشتری برایتان به ارمغان می آورد. پس چه باید کرد؟در نخستین گام باید نگاهمان را به موضوع پول و ثروت عوض کنیم. نمی توانیم مدام آن را مذمت کنیم و بعد بخواهیم یک شبه میلیونر شویم!
باید ابتدا احساس ما احساس خوبی به پول باشد و به فوایدی که پولدار بودن ما می تواند برای خود، خانواده، اطرافیانمان و حتی جامعه مان داشته باشد تمرکز کنیم. کارهای جزئی که می تواند دنیا و آخرت ما را بسازد و رسیدن به لبخند شادی دردمندی که با یاری ما به آرامش رسیده است و نیز شکرگزار بودن در قبال هر آنچه که هر چند اندک در ابتدای این راه بدست می آوریم و بعدهم پیدا کردن راه های درست و تمرکز بر روی هدفی که می بایست با اهداف انسانی و اخلاقی آمیخته باشد.

برای ثروتمند شدن باید احساس خوبی نسبت به کار و حرفه خود داشته باشید و از تمام وجود باور داشته باشید که لیاقت و شایستگی آن را دارید که ثروت را وارد زندگی خود کنید.حتما در اطراف خود کسانی را دیده اید که پولدار بوده اند اما ورشکست شده اند و نیز افرادی که مرتبا پله های ترقی را چنان طی می کنند که حتی اطرافیانشان هم از یاد می برند که آنها از کجا شروع کرده بودند!

خیلی ها اوضاع نابسامان اقتصادی، رقابت شدید، نداشتن پشتوانه های مالی و حمایت های بانکی و حتی داشتن خانواده ای فقیر و متوسط را مانع پولدار شدن می دانند در حالی که هیچ یک از آنها جزو علل اصلی به حساب نمی آیند و فقط پیش پا افتاده ترین بهانه هایی هستند که ما برای پنهان شدن پشت رخوت ها و بی حالی های درونی خود! بدان ها چنگ می زنیم!

برای همین هم هست که برای پولدار شدن مثل هر کار دیگری می بایست ابتدا و در گام نخست یک طرح اولیه داشت، همین نداشتن طرح است که وقتی بسیاری ناگهان پله های ترقی را طی می کنند و پولدار می شوند به ناگهان هم آن را از دست می دهند. اگر می خواهید پولدار شوید باید از همین حالا بدانید برای چه  و وقتی که پولدار شدید می خواهید به چه حسی برسید و با آن پول چه کار کنید و حتی تا کجا پیش بروید، حتی لازم است با برنامه زیزی دقیق مبلغ آن را هم مشخص کنید.

به قول هارواکر نویسنده کتاب اسرار ذهن ثروتمند بیشتر مردم ترموستات های ذهنشان برای بدست آوردن هزار دلار، برای چند صد دلار و برخی حتی زیر صف تنظیم شده است و بدون آنکه علتش را بدانند هیچ حرکتی از خودشان برای کسب پول انجام نمی دهند. در واقع بیشتر مردم به ظرفیت واقعی خود دست نمی یابند، بیشتر افراد موفق نیستند زیرا براساس آنچه که می توانند ببینند حرکت کرده و از نظر فکر و عمل سطحی نگر هستند.

اگر در جایی از کتابش می گوید: « درختی را در نظر بگیرید فرض کنیم این درخت نمایانگر زندگی است، بر روی این درخت میوه های متعددی وجود دارد. در زندگی ما، میوه ها همان نتایجی هستند که از اعمال خود می گیریم. پس ما به میوه ها که همان نتایج اعمال خود هستند نگاه می کنیم و از دیدن آنها شادمان می شویم. اما زمانی که تعداشان کافی نیست، کوچک هستند و طعم خوبی ندارند چه باید کرد؟

بیشتر ما متوجه میوه یا نتیجه کار خود هستیم اما در حقیقت باید به عواملی که این میوه ها را به وجود آورده است توجه کنیم. مثل بذر و ریشه ها. بذری که زیر زمین است محصول رهایی زمین را ایجاد کرده است. این نادیدنی ها هستند که دیدنی ها را می سازند.

یعنی اینکه اگر ما خواهان تغییر دادن میوه ها هستیم، اول باید ریشه ها را تغییر دهیم. اگر مایلید مواردی که در زندگی قابل دیدن هستند را تغییر دهید، باید آنچه که قابل دیدن نیستند را تغییر بدهید.»باید ذهنمان و درونمان را اصلاح کنیم و زمینه را اندک اندک برای پولدار شدن و به ثروت رسیدن فراهم کنیم بعد به راهکارهایی که نویسندگان و ثروتمندان ارائه کرده اند، بپردازیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۳ ، ۱۱:۰۹
مرتضی خادمی

اگر به تازگی با موانع مختلفی روبرو شده اید و به شدت احساس شکست و درماندگی می کنید بی تردید رهایی از این اوضاع و داشتن انگیزه و ثبات قدم رابرای رسیدن به هدفتان بسیار دشوار تصور می کنید اما بدانید این موانع و شکست های ما هستند که فرصت های بزرگ رشد و موفقیت را در زندگی مان ایجاد می کنند.

۶ راز مهم وجود دارد که با آگاهی از آنها دوباره می توانید به مسیر پیشرفت خود برگردید، با شهامت در این مسیر به پیش روید و در نهایت به قله موفقیت برسید.

۱) به خود برچسب «یک فرد ناموفق» نزنید

بدون شک هر انسانی در زندگی اشتباه می کند. مهم این است که به جای سرزنش خود با این جملات که: «ای کاش اینطور می شد، باید اینگونه می شد و …» از اشتباهات گذشته خود درس بگیریم. باور داشته باشید که شما انسان بدبخت و بی ارزشی نیستید، فقط شاید مسیر و اقدام هایتان چندان که تصور می شد، اثربخش نبوده است.

در هر حال ناکامی ها و نقایص و خطاها هم بخشی از روند یادگیری و رشد ما در زندگی هستند. نگاهی به زندگی افراد موفق بیندازید، بی اغراق، بیشتر آنها قبل از رسیدن به جایگاهی که امروز در آن هستند، شکست های بی شماری را تجربه کرده اند و موانع زیادی را پشت سر گذاشته اند.

۲) بررسی کنید که چه اشتباهی کرده اید

به جای انتقاد از خود، نگاهی به اوضاع بیندازید تا بتوانید آن را بهبود بخشید. چرا همه چیز خراب شد؟ چه چیزی یاد گرفتید؟ چه کاری بود که می شد به طریقی دیگر آن را انجام داد؟

۳) اهدافتان را از نو بنویسید

حالا که از تجربه های ناخوشایند خود درس گرفته اید و آگاه شده اید آیا هنوز هم می خواهید به آنچه همیشه آرزوی آن را داشته اید، برسید؟ چرا آری و چرا نه؟ زمانی را به نوشتن اهدافتان اختصاص دهید تا به درستی بفهمید که چه چیزی می خواهید و به کارهایی بیندیشید که می توانید برای نزدیکتر شدن به اهدافتان انجام دهید.

۴) هرگز خود را با دیگران مقایسه نکنید

هر چند اغلب ما، گاهی وسوسه می شویم به زندگی دیگران نگاه کنیم و اینگونه تصور کنیم که مرغ همسایه غاز است، همواره باید بدانیم که هر شخصی در مسیر زندگی خود گام برمی دارد. اهمیتی ندارد که زندگی افراد از بیرون و از نظر ما چقدر مرفه و پرزرق و برق به نظر می رسد.

واقعیت این است که ما به هیچ وجه از دغدغه ها و آنچه در ذهن آنها می گذرد، خبر نداریم. شاید زندگی آنها آنگونه که ما تصور می کنیم شگفت آور و فوق العاده نباشد. بنابراین تنها باید بر خودمان و رسیدن به اهدافمان تمرکز کنیم. از موفقیت های الهام بخش دیگران، فقط برای افزایش انگیزه خود بهره ببرید.
۵) بگذارید افراد مثبت و انرژی بخش وارد زندگی تان شوند

بسیاری از مردم، مدام از همه چیز در دنیا شکایت می کنند و فقط نیمه خالی لیوان را می بینند. این افراد منفی، انرژی مثبت شما را می ربایند. یک راه بهتر، یافتن افرادی است که تا به حال شما را در رسیدن به اهدافتان دوستانه یاری کرده اند و همواره مشوق شما بوده اند. به دنبال یک مشاور و راهنما باشید. تمام این تاثیرات منفی را از زندگی خود کنار بزنید و افرادی را که حامی و همراه شما هستند به زندگی خود دعوت کنید.

۶) همواره برای رسیدن به اهدافتان مصمم و با اراده باشید

با وجود اینکه بسیاری از فروشندگان کاری می کنند که تا باورمان شود اگر محصول های آنها را بفروشیم در یک چشم به هم زدن فوق العاده موفق و ثروتمند خواهیم شد، باید بدانیم که بسیار بعید است بتوان یک شبه به موفقیت رسید. خودتان را آماده کنید و برای رسیدن به آنچه می خواهید با تمام وجودتان تلاش کنید.

بنابراین اگر به راستی خواهان غلبه بر موانع و ناکامی های زندگی هستیم باید روش هایی را که برای رسیدن به خواسته هایمان مؤثر نبوده اند، اصلاح کنیم و ببینیم برای گرفتن نتیجه ای دلخواه و متفاوت کدامیک از اقدام های قبلی را دیگر نباید انجام داد.

شاید هنوز هم درست نمی دانید که چطور باید مسایلتان را حل کنید و گام بعدی یا بهترین راهکار چیست. با این وجود، حالا درک بیشتری از اوضاع و مسایل زندگی خود دارید که به شما کمک می کند راهتان را به سوی آینده ای روشن پیش گیرید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۳ ، ۱۱:۰۵
مرتضی خادمی

اگر شما از منابع مالی سرشاری بهره مند هستید دیگر برای بازاریابی مشکل چندانی نخواهید داشت و تقریبا هر کتاب بازاریابی دانشگاهی می تواند به کارتان بیاید اما اگر منابع چندانی ندارید آنگاه باید به روش های هوشمندانه تری روی بیاورید و شیوه هایی را به کار ببندید که بدون هزینه زیاد بتوانند فروش شما را به میزان قابل قبولی افزایش دهند. شیوه های زیر از این دسته اند، روش هایی کم هزینه که البته در کتاب های بازاریابی نیز به آنها اشاره نشده است.

۱) بازار هدف شما چه کسانی هستند؟ نخستین هدف بازاریابی، ایجاد و افزایش تقاضا برای یک کالا یا خدمت است. به همین خاطر فهرستی از مشتری های بالقوه تهیه کنید که معامله با آنها می تواند سود زیادی به همراه داشته باشد. ۸۰ درصد تلاش و بودجه شما باید به این فهرست اختصاص یابد.

۲) مشتری های هدف شما کجا جمع می شوند؟ همواره خود را یکی از افرادی تصور کنید که بازار هدف شما را تشکیل می دهند. این افراد به کجاها می روند و در چه مکان هایی تجمع می کنند؟ اگر شما بتوانید کالا یا خدمت خود را در این مکان ها عرضه کنید، احتمال اینکه فروش بیشتری داشته باشید بسیار افزایش می یابد. مثال بسیار ساده اش فروش کالاهای مربوط به کودکان در شهر بازی است اما با کمی فکر می توانیدمثال های بهتری از بازار هدف خود به دست آورید.

۳) پیشنهاد غیرقابل مقاومت شما چیست؟ به عنوان یک بازاریاب باید تلاش کنید تا افراد حداقل یک بار محصول شما را امتحان کنند وبرای این کار باید پیشنهاد غیرقابل مقاومتی را به آنها ارائه دهید. پیشنهادی که باعث شود افرادی که به جامعه هدف شما تعلق دارند، نتوانند آن را رد کنند. پس شما به پیشنهادی غیرقابل مقاومت احتیاج دارید. برای این کار می توانید محصولی رایگان را پیشنهاد کنید. همه عاشق دریافت کالا یا خدمتی به صورت رایگان هستند. اگر شما پیشنهادی با ارزش اما رایگان برای آنها داشته باشید، به احتمال زیاد در اولین گام موفق خواهید بود. به همین خاطر بخشی از بودجه بازاریابی خود را به کالاهایی که قرار است هدیه کنید، اختصاص دهید. دیگر نکته مفید برای پیشنهاد غیرقابل رد، از بین بردن هرگونه ریسک است.

بسیاری از افراد پس از امتحان کردن محصولی در مورد سفارش دادنآن تردید دارند، چرا که نگرانند که شاید تصمیم اشتباهی گرفته باشند یا بعدا پشیمان شوند. در این موارد بهتر است به آنها اطمینان خاطر بدهید که سفارش محصول رایگان خواهد بود و پس از دریافت آن نیز برای مثال مشتری تا ۶۰ روز می تواند محصول را پس بدهد و پول خود را تمام و کمال دریافت کند. چنین پیشنهاداتی باعث آرامش خیال مشتری خواهد شد و احتمال خرید او را افزایش خواهد داد و البته لازم نیست شما هم خیلی نگران هزینه های مربوط به پس گرفتن کالا باشید، به خصوص اگر به محصولی که می فروشید اطمینان دارید.

۴) فرآیند خرید را تا جای امکان ساده کنید. به عنوان یک بازاریاب وقت چندانی برای متقاعد کردن مشتری به خرید ندارید و در مقابل شک نکنید به محض اینکه مشتری احساس کند که گیج شده است، از خرید منصرف می شود. به همین خاطر در نخستین اقدام فرآیند خرید را تا جای امکان ساده کنید. برای مثال همه گونه شیوه پرداخت پول را بپذیرید و تنها به دریافت نقدی اکتفا نکنید. دیگر اینکه محصولاتی را ارائه کنید که مشتری بتواند بین آنها به راحتی انتخاب کند. تنوع بخشیدن به محصولاتی تقریبا مشابه با قیمت یکسان نه تنها به فروش شما کمک نمی کند بلکه باعث گیج شدن مشتری نیز می شود. در هر گونه از کالا، ارائه ۲ انتخاب به مشتری کافی است و سعی کنید قیمت کالاها را طوری تعیین کنید که مشتری بین انتخاب میان چند کالا دچار تردید نشود و بتواند به راحتی تصمیم گیری کند.

۵) میان خریداران و کسانی که تنها نگاه می کنند، تمایز قائل شوید. فراموش نکنید که وقت و سرمایه کافی برای همه مشتری ها ندارید، به همین خاطر سعی کنید تشخیص دهید که چه کسی خریدار واقعی است و چه کسی تنها برای سرگرمی به محصولات شما می نگرد. اکنون که باید سرمایه محدود خود را مدیریت کنید پس بهتر است بخش بیشتری از آن را به خریدار بالقوه اختصاص دهید.
۶) مشتری بر اساس احساسات تصمیم می گیرد. بسیاری از افراد ادعا می کنند که بر اساس اصول منطقی اقدام به خرید می کنند اما حقیقت این است که احساسات نقش غیرقابل انکاری در خرید آنها دارد. حسی که فرد در زمان خرید دارد باعث خواهد شد تا او در مورد خرید یا عدم خرید محصول شما تصمیم گیری کند. به همین خاطر هنگامی که در مورد محصول خود توضیح می دهید، به احساسات مشتری توجه و سعی کنید آن را هدف قرار دهید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۳ ، ۱۱:۰۲
مرتضی خادمی

دلیل اصلی افراد موفق در کسب و کار و افراد معمولی که همواره در تلاشند تا هزینه های خود را تامین کنند، تفکر درباره موارد مهم کسب و کار است. ما معمولا برای تفکر در موارد کلیدی کسب و کار و تصمیم گیری های صحیح و تعیین کننده وقت کافی اختصاص نمی دهیم.

این بخش دستورالعمل است و باعث می شود در موارد کلیدی کسب و کارمان تفکر کنیم و تصمیمات صحیحی اتخاذ کنیم. پاسخ شما به این سوالات دیدگاه واقع بینانه ای از شرایط کسب و کارتان ارائه می دهد. بنابراین توصیه می کنیم برای استفاده مفید از این بخش حداقل ۲ یا ۳ ساعت وقت اختصاص دهید و با تعمق و حوصله فراوان به سوالات پاسخ دهید.

پس از مدتی این دستورالعمل ها باعث رشد کسب و کارتان می شود! نکته آخر اینکه هیچ کدام از این دستورالعمل ها توسط من طراحی نشده اند و از مطالب معتبرترین سازمان های آموزش مدیریت در دنیا اتخاذ شده اند.

۱- کسب و کار شما چیست؟

- کسب و کارتان را با سودی که به مشتری می رسانید تعریف کنید. از دیدگاهی بسیار کلی به موضوع نگاه کنید. مثلا یک شرکت اتومبیل سازی کارش آسان کردن و لذتبخش کردن جابجایی است. یک مشاور بازاریابی کارش ارائه مشاوره نیست، بلکه کارش کمک به مدیران برای رشد کسب و کار است.

۲- رسالت سازمان شما چیست؟

- در یک جمله بگویید که هدف نهایی شما چیست، یعنی مشتریان شما به چه چیزی نائل خواهند شد و از چه مشکلاتی دوری خواهند کرد.

۳- دوست دارید مشتریان شما کسب و کارتان را چگونه تشریح کنند؟

- اگر یکی از مشتریان شما بخواهد کسب و کارتان را به دوستش معرفی کند، ترجیح می دهید چه جمله ای بگوید؟ دوست دارید از چه صفت هایی برای تشریح شما استفاده کند؟ مثلا: فروشنده جدیدترین کتاب های کسب و کار، ارائه دهنده خوشمزه ترین کباب های کوبیده یا …

۴- مشتری رویایی شما کیست؟

- اگر تمام افراد ایران حاضر می شدند مشتری شما شوند، شما کدام ها را انتخاب می کردید؟ مشتری ایده آل خود را از نظر محدوده سنی، محل زندگی، درآمد، تحصیلات و … تعریف کنید.

۵- از دیدگاه مشتری رویایی شما چه چیزی ارزش محسوب می شود؟ و مهمترین ارزش کدام است؟

- فرض کنید شما هتل دارید. از دید مشتری ایده آلی که در سوال قبل مطرح شد، مهمترین ارزش برای مهمان هتل شما کدام است؟ زیبایی اتاق، دکوراسیون متفاوت، غذای خوشمزه، کارکنان خوش برخورد یا … تمامی این موارد مهم هستند، ولی سعی کنید مهمترین ارزش مشتری رویایی خود را بیابید، یعنی موردی که باعث می شود مشتری سمت شما بیاید.

۶- برتری های اصلی شما کدامند؟
- چه توانایی یا مهارت خاصی دارید که باعث می شود خواسته های مشتری را برآورده کنید؟ بسیاری از کسب و کارها به این دلیل افت می کنند که برتری های اصلی خود را به مرور زمان به فراموشی می سیپارند.

۷- شرکت شما چه کاری را بسیار بهتر از دیگران انجام می دهد؟

- در چه زمینه ای خارق العاده هستید؟ چه چیزی شما را از رقیبان برتر می سازد؟ این کار صرفا به محصول محدود نمی شود. شاید شما محصولی مشابه با رقیبان می فروشید ولی خوشرویی و دلسوزی تیم پشتیبانی شما برتر از تمامی رقیبان باشد.

۸- رقیبان شما چه کسانی هستند؟

- چه کسانی محصولات و خدماتی مشابه شما ارائه می کنند؟ فهرستی از این افراد تهیه کنید. این دیدگاه اشتباه را کنار بگذارید که من آنقدر برتر هستم که نیازی به شناخت و بررسی رقیبان نیست.

۹- بزرگترین و مهمترین رقیب شما کدام است؟

- بزرگترین رقیب خود را مشخص کنید. فرض کنید مشتری با شما به مشکلی برخورد کند و نخواهد از شما خرید کند، به احتمال زیاد به چه کسی مراجعه خواهد کرد؟

۱۰- چرا برخی از مشتریان از رقیب شما خرید می کنند؟

- آنها با این کار چه مزیتی دریافت می کنند که شما آن را ارائه نمی دهید؟

۱۱- سودآورترین محصول یا خدمت شما کدام است؟

- بیشترین سود را در ماه از ارائه کدام محصول یا خدمت به دست می آورید؟ چگونه می توان فروش آن محصول پرسود را افزایش داد؟

۱۲- ارائه کدام محصولات و خدمات را باید متوقف کرد؟

- آیا محصولات یا خدماتی دارید که با متوقف کردن ارائه آنها، تغییر قابل توجهی در سود ایجاد نخواهد شدو وقت بیشتری آزاد خواهد شد تا بر ارائه محصولات سودآورتر کار کنید؟

۱۳- چه کارهایی می توان انجام داد تا مشتریان کنونی رقیبان به سمت شما جذب شوند؟

- چه تغییراتی باعث خواهد شد تا مشتریان رقیبان به این فکر بیفتند با خرید از شما مزایای بیشتری دریافت خواهند کرد؟

۱۴- چگونه می توان عملیات بازاریابی را بهبود بخشید تا علاقه مندان بیشتری حاضر شوند اطلاعات تماس خود را به شما بدهند؟

- مثلا آیا می توانید با ارائه هدایای مرتبط با محصولات، خدمات خود را در نمایشگاهی ارائه دهید و به ازای آن از مخاطبان بخواهید اطلاعات تماس خود را – مثلا آدرس ایمیل – به شما بدهند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۳ ، ۱۰:۴۷
مرتضی خادمی