اصول مدیریت در شرایط سخت
انگار همیشه از مدیران انتظار میرود همه چیز را بدانند؛ دستکم وقتی صحبت شرکت خودشان میشود، مگر خود شما چنین انتظاری ندارید؟ دقیقا به همین دلیل است که تمام مدیران و رهبران از این کلمه بیزارند: «نمیدانم.»
اما واقعا اگر یک مدیر پاسخ پرسشی را نداشته باشد، پس چه کسی دارد؟
البته که از هیچ انسانی انتظار نداریم تمام پاسخها را داشته باشد. با این
همه همچنان میبینیم که بسیاری از مدیران نمیخواهند بپذیرند که برای پرسشی
درباره تجارتشان پاسخی ندارند. در عوض متاسفانه آشفته میشوند، تظاهر
میکنند و حتی گاهی منکر میشوند.
وقتی میپذیرید که برای پرسشی پاسخ درست ندارید از چند جهت برایتان مفید
است. یکی صداقت است که اعتبارتان را بیشتر میکند. باور کنید هیچ انسان
منطقی از کسی انتظار ندارد علامه دهر باشد. اتفاقا اینکه به دیگران
یادآوری کنید مدیران ابر انسان نیستند کار جالبی است. هم برای خودتان و هم
برای گروهتان کار را آسانتر میکند. به علاوه کسی وجود ندارد که بتواند
به همهچیزدانها کمک کند. افرادی که میپذیرند میتوان از راهنماییهای
دیگران هم استفاده کرد احتمال دریافت ایدههای خلاقانه از کمکهای دیگران
را هم افزایش میدهند.
اما تمام این حرفها دردی را از ندانستن و مواجهه با واقعیت دوا نمیکند.
وقتی شرکت خودتان را اداره میکنید، چطور باید موقعیتهای پیچیده را (مثل
زمانی که در مشکل افتادهاید و راه حل درست را نمیدانید) مدیریت کنید؟ در
ادامه ۴ پیشنهاد را میخوانید که میتواند به شما کمک کند، بحرانهای
بیپاسخ را به فرصت تبدیل کنید.
۱٫ تمرکزتان را معطوف چیزی کنید که برای حل مشکل کنونی به آن نیاز دارید
اگر نتوانید نیازتان را تعریف کنید هیچکس هم نمیتواند کمکتان کند.
موقعیت را برای خودتان چارچوببندی کنید: آنچه که نمیدانید یا فکر
میکنید لازم است بیشتر بدانید چیست؟ با تعریفکردن چالش پیش رو و ابزار
مورد نیاز برای رفعاش شروع کنید. رهبران بزرگ تمام پاسخها را ندارند، اما
توانایی این را دارند که پرسشهای بهتری مطرح کنند.
۲٫ از تجارب و تخصص دیگران استفاده کنید
خیلی کم پیش میآید که مدیری با چالشی کاملا جدید و نو مواجه شود. به
احتمال زیاد یکی پیشتر در مخمصهای که شما امروز با آن مواجهید (یا چیزی
شبیه به آن) قرار گرفته است که دانستن تجربیاتش میتواند بسیار برایتان
مفید باشد. اینجا پرسش بعدی مطرح میشود: چه کسی ممکن است بتواند کمک کند؟
وقتی میگویید «چه کسی» در واقع بر ۳ چیز تمرکز میکنید: درک، تجربه و
تخصص. درک یعنی کسی که از او راهنمایی میخواهید شرایط شما را بفهمد و
بتواند مطابق با موقعیتی که در آن هستید مشاوره درستی بدهد. حتی از بهترین
مشاوران هم اگر ندانند دقیقا با چه مشکلی روبهرو هستید کمکی ساخته نیست.
تجربه محکی برای توانایی است. کارفرمایانی که با کمک مشاوران به موفقیتهای
بزرگ میرسند به این خاطر است که مشاورانشان تجربه درست و غلط را دارند.
تخصص ترکیبی از تجربه، مطالعه و بصیرت است. کارشناسان میتوانند با مطالعه و
آگاهی بدون اینکه شخصا مشکل شما را تجربه کرده باشند، برای آن راه حل
مناسبی داشته باشند. البته بدون شک بهترین مشاوره را کسی میدهد که در هر ۳
زمینه مهارت کافی را داشته باشد.
۲هشدار: اول مراقب کارشناسهای دروغی باشید. این کارشناسان سرشار از
ایدههای ناب و جالب اما عملنشدنی و به دور از تجربه دنیای واقعی هستند.
دوم اینکه یادتان باشد مشاوره خوب معمولا پس از بررسیهای دقیق و ژرف به
وجود میآیند. پاسخهای سریع و در لحظه ممکن است به آن دقت و ظرافتی که شما
انتظار دارید جواب ندهند.
۳٫ پرسشهای بیشتر و بهتری بپرسید
درخواستهایتان را عمیقتر کنید تا ایدههای مهمتر و واقعیتری به دست
آورید. وقتی کیفیت و کمیت پرسشهایتان را تواما بیشتر میکنید در حقیقت
ارزش اطلاعات دریافتیتان را بیشتر کردهاید. وقتی به یک کارشناس میرسید
فقط نظرش را نپرسید و به سادگی بگذرید. عمیقتر کاوش کنید: ازشان بپرسید
چرا آن طور فکر میکنند، اگر از روی تجربه واقعی دیگران این نظر را میدهند
بپرسید نتیجه آن تجربه برای مدیرش چگونه بود؟
۴٫ یک کاری بکنید، حتی اگر اشتباه باشد
یکی از نکات مثبت تصمیمات اشتباه این است که معمولا بازخورد آن خیلی سریع
مشخص میشود. وقتی میدانید اقدامی بیهوده است میتوانید بروید سراغ راه حل
احتمالی بعدی. بعضی وقتها یک واکنش به جا نیازمند این است که شما یک
اقدامی بکنید، حتی اگر میدانید که بهترین راه حل نیست. مثلا پاسخ به بحران
یک مشتری یا حتی یک شکایت ساده باید دقیق و موشکافانه بررسی شود، اما در
چنین شرایطی یک واکنش به جا و سریع هرچند معمولی بسیار بهتر از واکنش کامل و
دقیق اما با وقفه طولانی است.
رهبری گروه به سمت آینده موفق هرگز خالی از خطر نیست. اما تنها دانستن
اینکه اقدامات خوبی برای به کارگیری وجود دارند که بسیار مناسب شرایط
بحرانیاند کمی به انسان حس آرامش میدهد، حتی اگر ندانید راه درست کدام
است و البته فراموش نکنید که ما انسانیم و انسان جایزالخطاست…