هر وقت که در مورد بازاریابی در دنیای امروزی با تجارتهای کوچک صحبت میکنم، بلافصله صحبت ما کشیده میشود به سمت شبکههای اجتماعی. روزی یک رستوراندار محلی به من گفت: «میدانم جیم، ما در شبکههای اجتماعی هستیم. این جاییست که همه در آن هستند.»
خندیدم. پاسخ کمی پیچیدهتر از آن است. بله همه در اینترنت و شبکههای اجتماعی هستند (یا بیشتر مردم هستند) اما همه در رستوران شما یا هر تجارت دیگری هم هستند. هر برخورد موقعیتیست برای پرورش ارتباط و البته هر زمانی که این ارتباط تقویت نمیشود، موقعیتی از دست رفته است. شاید این مهمترین چیزیست که در دنیای بازاریابی امروز، مردم درکی از آن ندارند.
ما در فرهنگی زندگی میکنیم که در طی ده سال اخیر دستخوش تغییرات
فراوانی شده است. ما بیشتر به اینترنت متصل میشویم. صدها دوست در رسانه
های اجتماعی سیار داریم. اگر بخواهیم میتوانیم تمام روز با افراد مختلف چت
کنیم. بر خلاف آنچه که جامعه شناسان تصور میکردند،این ارتباط باعث فاصله
گرفتن آدمها از هم نشده است. در واقع این امر باعث ایجاد نیازی عمیقتر
برای ارتباط واقعی شده است و تجارتهایی که به این نیاز پاسخ گفتهاند، به
رشد و موفقیت رسیدهاند.
نکته واقعی این نیست که تابلو اعلانات آنلاین درست کنیم که هر کسی بتواند
آن را ببیند، بلکه منظور این است که برای مردم موقعیت ارتباط فراهم کنیم.
در حالی که ممکن است این موقعیتها به صورت آنلاین توسعه یابند، در بسیاری
موقعیتها این موضوع از آدمها شروع میشود. تجارتهای تیزبین و مراقب از
این موقعیتها به عنوان راههای افزایش ارتباط با مشتریانشان استفاده
میکنند و در این سالها و در این دوره، مشتریانی که با آنها ارتباط
برقرار میشود، به سرعت تبدیل به طرفداران آن تجارت میشوند.
آیا باعث گمراهی شما شدم؟ در اینجا چند مثال از این موقعیتها آورده شدهاند.
۱٫ یک رستوران محلی که شبهای دوشنبه بسته است، شام خاصی برای افراد دائمی
دارد (تنها با دعوتنامه) که هر سه ماه یکبار غذاهای جدید و… ارائه میدهد.
مشتریان برای شرکت در این شام پول میپردازند، اینها رایگان نیست، اگرچه
هدف این رستوران این است که برخلاف کسب سود، حتی قیمتها را بشکند. مدیران،
مالکان و پرسنل اصلی پیشخدمتها آزادی بیشتری دارند تا با مشتریان صحبت
کنند (و اغلب حتی با آنها غذا میخورند) و سرآشپز این شانس را دارد که از
پشت پیشخوان خارج شود و به پرسشها پاسخ دهد و در مورد نظرات و… صحبت کنند.
مشتریانی که در این شام شرکت میکنند، حس خاصی دارند و به طور طبیعی افکار
خود را در مورد این وقایع، به صورت آنلاین مینویسند و ارسال میکنند.
۲٫ یکی از دوستانم که مدیر بازاریابیست، برخی شبها مشتریان خود را به
ساندویچ پنیر در یک هتل محلی دعوت میکند و از این شب برای مرور تغییرات
مالیات، مسائل بهداشتی، سرمایهگذاری و… استفاده میکند. او به مشتریان خود
درکی عمیقتر از گزینههای موجود میدهد و آنها را برای آنچه که پیش رو
دارند آماده میکند.
۳٫ یک شرکت خدمات سرویس خواب در شهری کوچک، برنامههای تفریحی را میزبانی
میکند که در آن افراد علاقمند محلی میتوانند به فروشگاه بیایند و نکات و
تکنیکها را با دیگر موارد مشابه در آن حوزه مقایسه کنند.
۴٫ یک عکاس اهل آلاباما میزبان تفریحات عصرانه یا آخر هفته با دوربین برای
مشتریان میشود و به آنها میآموزد که چگونه تصاویر بهتری بگیرند.
صبر کنید. چه؟ آیا این مورد آخر باعث رانده شدن مشتریان از این کار
نمیشود؟ منظورم این است که آنها عکس گرفتن را شروع میکنند و به این
نتیجه میرسند که دیگر به این تجارت و کار نیازی ندارند. این حرفی احمقانه
است.
ولی اینطور نیست. در هریک از این موارد، تجارت مورد نظر موقعیتهایی را
ایجاد میکند که تعامل بین تجارت و مشتریان آن را شخصی میکند. این
شخصیسازی نوعی ارتباط است و سوق دادن این ارتباط به تعامل آنلاین بدون
تلاش انجام میگیرد و با هر رسانهای که بهتر کار میکند قابل انجام است.
این یک امتیاز است زیرا این مشتریان دیگر تنها مشتری نیستند. آنها دوستان
واقعی هستند.
بنابراین بازاریابی موثر دنیای جدید تنها به فرایند حضور در یک رسانه
اجتماعی ختم نمیشود. این فرایند دادن شانس ارتباط با افراد داخل این تجارت
را به مشتریان قدیمی، جدید و همیشگی میدهد و سپس دانستن اینکه با سهولت
دسترسی به رسانههای اجتماعی، این ارتباطات میتواند تبدیل به نوعی تبلیغات
خالص شود.